۵۰ميليون سقط جنين طي ۳۵ سال گذشته در آمريكا براي بسياري از آمريكاييها، سقط جنين تصوير يك دختر نوجوان هراسان را تداعي ميكند كه آشفتهوار سعي ميكند به اين بارداري ناخواسته پايان دهد. نيمي از زناني كه هر ساله سقط جنين ميكنند ۲۵ سال يا بيشتر سن دارند و تنها ۱۷ درصد از اين جمع را نوجوانان تشكيل ميدهند. ۶۰ درصد اين افراد هم دست كم پيش از سقط يك بچه را به دنيا آورده بودهاند.
دادگاه عالي آمريكا ۳۵ سال پيش رسماً حق سقط جنين را براي آمريكاييها به رسميت شناخت و از ۲۲ ژانويه ۱۹۷۳ و زمان تصويب اين قانون تاكنون حدود ۵۰ ميليون مورد سقط جنين در آمريكا رخ داده است و بيش از يك سوم زنان بزرگسال آمريكايي دست كم يك بار اين كار را در عمرشان انجام دادند.
«گئورگت فارني» كه خود در ۱۶ سالگي سقط جنين كرده و او هم به يك فعال ضد سقط جنين تبديل شده است در گفتگویی اذعان داشت : « در اكثر موارد فشارهاي اقتصادي حتي در طبقه متوسط باعث سقط جنين ميشود. »
نيويورك، نيوجرسي، كاليفرنيا، دلوير، نوادا، مريلند و فلوريدا بالاترين ميزان سقط جنين در سال ۲۰۰۵ را داشتهاند. البته كاليفرنيا به اين دليل كه دولتش آمار را منتشر نميكند در اين ليست محسوب نشده است .بر اساس اين آمار و گزارش كه توسط مؤسسه «گوتماخر» منتشر شده است ميزان سقط جنين در ميان زناني كه زير خط فقر فدرال زندگي ميكنند بيش از ۴ برابر زنان طبقه متوسط است.
نیم نگاهی به پدیده سقط جنین در آمریکابراساس گزارش سایت «آپریشن رسکیو»، تحقیقات صورت گرفته «مرکز ملی آمار سلامت آمریکا» در سال ۲۰۰۷ نشان داد که سالانه ۴ میلیون و ۳۱۷ هزار نوزاد در این کشور به دنیا می آیند؛ اما حدود نیمی از حاملگی ها ناخواسته هستند و قابل توجه است که از تعداد بارداری های ناخواسته، از هر ۱۰ زن ۴ نفر از آنها به سقط جنین مبادرت می کنند.
این مرکز همچنین اعلام می دارد که حدود ۱.۲۱ میلیون سقط جنین در هر سال وجود دارد. از هر سه زن آمریکایی تا سن ۴۵ سال حداقل یک زن سقط جنین انجام داده است. همچنین بر اساس گزارش منبع مذکور، میزان سقط جنین در کشور ایالات متحده آمریکا بیش از بقیه کشورهای صنعتی غرب (حدود ۱۹.۴ از هر ۱۰۰۰ نفر) است.
قانون آمریکا درباره سقط چه می گویددر سال ۱۹۸۲ دیوان عالی کشور اعلام کرد که قانون اساسی هیچ قانونی را به طور مستقیم در مورد سقط جنین مشخص نمی کند؛ ولی سنا و کنگره براساس قانون اساسی می توانند در این مورد تصمیم بگیرند.
در سال ۱۹۸۴ دولت ریگان قانون مکزیکوسیتی را تصویب کرد که به موجب آن کمک مالی دولت را به موسسات بین المللی که در برنامه های کنترل جمعیت به سقط جنین نیز می پرداختند، ممنوع کرد. این قانون در زمان کلینتون لغو، در زمان بوش پسر دوباره تصویب و در اولین روزهای ریاست جمهوری اوباما به طور مجدد لغو شد.
در دوره ریگان تلاش های متعددی از دو طرف برای انتصاب قضات طرفدار خود برای پست دیوان عالی انجام شد؛ ولی در مجموع برداشتن قانون رووید که موردنظر طرفداران حق حیات بود، محقق نشد. در طول سال های دهه ۱۹۹۰ تظاهرات چند صد هزار نفری زیادی توسط طرفداران حق حیات در واشنگتن دی سی انجام شد.
در سال ۱۹۹۲ سرانجام ۱۲ سال فرمانروایی مخالفان سقط جنین بر کاخ سفید به پایان رسید و بیل کلینتون نامزد حزب دموکرات که طرفدار سقط جنین بود به ریاست جمهوری انتخاب شد.
کلینتون به فاصله کوتاهی پس از انتخاب قانون مکزیکوسیتی را لغو کرد و اجازه داد تا به سازمان های بین المللی فعال در زمینه سقط جنین کمک شود. او همچنین به بیمارستان های دولتی اجازه داد که دوباره در فعالیت های سقط جنین فعال شوند.
در سال ۱۹۹۳ سرانجام کمیته ملی دفاع از حق حیات توانست قانون آزادی انتخاب را (که برای الحاق به قانون اساسی پیشنهاد شده بود) از دستور کار خارج کند.
در سال ۱۹۹۵ قانون ممنوعیت سقط جنین دارای حیات به وسیله کنگره و سنا تصویب شد؛ ولی کلینتون برای اولین بار در دوره ریاست خود از حق وتو علیه این قانون استفاده کرد، اما پس از این وتو مخالفان سقط جنین تلاش زیادی را برای تصویب مجدد این قانون به کار بردند و بار دیگر این قانون را با وجود وتوی کلینتون به سنا بردند ولی در آنجا در حالی که به سه رأی دیگر برای بی اثر کردن وتوی رئیس جمهور احتیاج داشتند، از این کار باز ماندند.
فعالیت های کمیته ملی دفاع از حق حیات علیه سقط جنین در آمریکا به حدی بود که در سال ۱۹۹۹ «مجله فورچون» این کمیته را به عنوان هشتمین نهاد قدرتمند غیردولتی در آمریکا اعلام کرد.
اوباما: قانونی بودن سقط جنين در آمریکا حق بنيادی زنان است
باراک اوباما، رئيس جمهوری آمريکا در سی و هشتمين سالگرد تصويب قانونی شدن سقط جنين در اين کشور، آنرا «حق بنيادی» زنان دانست. اوباما گفت که اين حقی است که مطابق قانون اساسی به زنان آمريکا داده شده، و او خود را متعهد به حفاظت از آن می داند.
اوباما از مردم آمريکا خواست تا با حفاظت از این قانون، اطمينان حاصل کنند که زنان و دختران آمريکا، از حقوق، آزادی ها و فرصت های بر ابر با مردان برای تحقق آرزوهايشان برخوردارند.
رئيس جمهوری آمريکا، اين قانون را «اصلی بنيادی که مانع از مداخله دولت در زندگی خصوصی خانواده ها می شود»، توصيف کرد.
گروههای ضد سقط جنين نيز گفته اند که مانند هر سال، در واشنگتن راهپيمايی می کنند.
جنگ فرهنگی آمریکامری رایس هسون، از نویسندگان سایت الهتیا، مینویسد: "بله، فرهنگ امریکایی با سرعت به سمت فردگرایی روزافزون، فایدهگرایی، سکولاریسم، و لاابالیگری میرود. در این مسیر ارتباط ما و دیگران بهشدت آسیب میبیند. انسانی که جز خود چیزی نمیبیند سنگدل میشود. از کنار معلولان و سالخوردگان بیکس بیتفاوت میگذرد. از دوست و همسایه دور میشود. به جنینهای انسان که در لقاح مصنوعی شکل میگیرد یا از بین میرود نگاه ابزاری پیدا میکند. از کنار زنانی که با قرارداد وسیله تولید مثل میشوند یا گرفتار تجارت جنسی میشوند بیاحساس رد میشود. و به رنج و غربت مهاجرها اهمیتی نمیدهد."
به باور رایسون هسون کار جبههشان در این نبرد سخت شده، اما "جنگ اصلی را هرگز نمیبازند."
چرا با توجه به این که امریکا مدعی حقوق بشر است، نباید طرحهایی در مخالفت با سقط جنین – که جنین را انسان و دارای حقوق انسانی تلقی میکند – رأی نیاورد؟ آیا در مورد جنین که یک موجود زنده است و حق زندگی دارد، سقط، عملی نقض این ادعا نیست؟