مواضع غنوشی نسبت به اسلام و ارزشهای اسلامی آنچنان که بیبیسی را دچار ذوقزدگی کرده، تغییری نکرده، بلکه واکنشی است تاکتیکی در برابر گسترش فعالیت گروههای افراطی. این را به طور ویژه میتوان از صحبتهای اخیر او مبنی بر "ضرورت شفافیت تفاوت میان دموکراسی اسلامی که ما مدعی آن هستیم و افراطگرایی" گروههایی نظیر داعش دریافت.
راشد الغنوشی رهبر حزب اسلامگرای «النهضه» تونس که پیش از این، سالها بهعلت مبارزات و فعالیتهای سیاسی علیه حبیب بورقیبه و زین العابدین بن علی چندین بار به زندان رفته و تبعید شده بود، با پیروزی انقلاب ایران نسبت به آن ابراز علاقه کرده و حرکت امام خمینی را موجب تجدید حیات جهان اسلام خوانده بود. با این حال در گردهمایی سراسری اخیر این حزب اعلام کرد که النهضه عبارت «اسلام سیاسی» را از پسوند خود حذف خواهد کرد. او همچنین طی مصاحبهای با روزنامه لوموند فرانسه گفت: «ما مسلمانان دموکرات هستیم که دیگر ادعایی نسبت به اسلام سیاسی نداریم.» این سخنان غنوشی بهانهای شد تا بیبیسی فارسی، وی را در نقطه مقابل انقلاب اسلامی ایران قرار داده و حرکت امام خمینی و تجربه نظام مردمسالاری دینی را شکستخورده نشان دهد. آیا غنوشی از نظرات قبلی خود عدول کرده است؟
غنوشی در بخشی از مصاحبه خود با خبرنگار روزنامه لوموند میگوید: "ما معتقدیم که اسلام سیاسی، هرچند ما ملاحظاتی در مورد این عبارت غربی داریم، واکنش به دو چیز بود. اول، علیه دیکتاتوری و بعد علیه افراطگرایی سکولار. انقلاب سال ۲۰۱۱ نه تنها دیکتاتوری را پایان داد بلکه افراطگرایی سکولار را هم پایان داد. تونس اکنون دارای دموکراسی است. قانون اساسی سال ۲۰۱۴ همین محدودیتها را بر افراطگرایی سکولار و دینی نهاد. دیگر هیچ توجیهی برای اسلام سیاسی در تونس نیست. افزون بر این، مفهوم اسلام سیاسی با افراطگرایی گروههایی نظیر القاعده و داعش تغییر چهره داد. به همین ترتیب، ضرورت شفافیت تفاوت میان دموکراسی اسلامی که ما مدعی آن هستیم و افراطگرایی جهادی که میخواهیم میان خود با آن فاصله نهیم را نشان میدهد. ما مسلمانان دموکرات هستیم که دیگر مدعی اسلام سیاسی نیست."
چنانکه مشاهده میشود، از نظر غنوشی، مفهوم "اسلام سیاسی" تغییر ماهیت داده و هم اکنون با افراطگرایی گروههای تکفیری به هم آمیخته شده؛ بنابراین برخلاف آنکه بیبیسی با تأکید بر دموکراسی، غنوشی و حزبش را در "مسیری متفاوت با اسلامگرایان مسلط بر ایران" معرفی میکند، غنوشی برای تفکیک جریان خود از گروههای افراطی نظیر داعش و القاعده، از عبارت "دموکراسی اسلامی" استفاده میکند که میتوان آن را ترجمه مردمسالاری دینی یا جمهوری اسلامی دانست. موضعی که در گذشته هم از غنوشی دیده شده بود. بر اساس زندگینامه خودنوشت غنوشی، وی دموکراسی را در تناقض با انقلاب ایران نمیدانسته و نوشته بود: "در اوج همدلی و همراهی با انقلاب ایران متقاضی تأسیس حزبی سیاسی در تونس شدیم و بر التزام خود به دموکراسی به مثابه نظام و الگوی تغییر، تأکید داشتیم." در جای دیگری نیز انقلاب ایران را در جبهه همراه دموکراسی و در تقابل با دیکتاتوری شناخته و در ترسیم فضای مبارزات در تونس گفته بود: "حکومت در صف مستکبران خارجی و داخلی قرار دارد و ما در جبهه مقابل. حکومت دیکتاتوری است و ما همراه دموکراسی. انقلاب ایران، درست در لحظه مناسب رسیده بود تا ما را به ابزارهای تحلیلی اسلامی مبارزات مجهز سازد؛ کاری که تفکر سنتی ما نتوانسته بود انجام دهد."
این نکته را در موضعگیری سایر رهبران حزب النهضه هم میتوان ملاحظه کرد. عجمی لوریمی، یکی از رهبران النهضه پس از صحبتهای اخیر غنوشی در همین رابطه گفت: "ما حزبی در درون اسلام سیاسی باقی خواهیم ماند؛ اما این گسترهای بسیار وسیع است" که به معنای نفی محدود کردن "اسلام سیاسی" به ادعاهای گروههای افراطی میباشد. وی در ادامه افزود: "ما ارجاعات اخلاقی، ایدئولوژیک و فرهنگی اسلامی را حفظ میکنیم. این به آن معنا نیست که ما واقعاً آنها را بر خلاف ارزشهای دموکراتیک و مترقیانه تلقی کنیم."
همچنین در پیامی که حزب النهضه پس از گردهمایی سراسری در صفحه فیسبوک خود منتشر کرده، با تأکید بر ارزشهای اسلامی آمده: «کنگره دهم حزبی، در بطن تحول النهضه برگزار میشود که در آن ما در برداشت و برنامه خود تجدیدنظر کرده و هویت خود بهعنوان یک حزب سیاسی باز و دموکراتیک بر اساس ارزشهای اسلامی را تقویت میکنیم.»
علاوه بر اینها بررسی نظرات و دیدگاههای غنوشی قبل از قیام مردمی سال ۲۰۱۱ و برکناری زینالعابدین بن علی نشان میدهد، وی اگرچه دارای اشتراکات زیادی با دیدگاههای امام خمینی بوده، اختلاف نظرهایی با امام در شیوه و روش داشته است. او در همان زمان هم معتقد به بومیسازی الگوی انقلاب ایران برای کشور تونس بوده و حاضر نبوده الگوی انقلاب را بدون کموکاست اجرا کند. رهبر مسلمانان تونس، در زندگینامه خودنوشتش نوشته: "نمیتوان برای تونس، از خارج از آن، راهکاری انقلابی وارد نمود، بلکه تونس، نیازمند راه حلی است که با محیط آن، تناسب داشته باشد و به تدریج به تحول آن منجر شود؛ نه راه حلی که وضعیت را یک باره و به طور کامل واژگون کند." وی همچنین در بخش دیگری از آن میگوید: "پذیرش انقلاب ایران، نه مطلق بلکه در چارچوب تونسی آن بود... نقد ما این بود که انقلاب ایران را نباید تنها الگوی تغییر پنداشت. به نظر ما، الگوهای تغییر زیاد است. هر جامعهای باید الگوی تغییر مناسب خویش را بیابد."؛ بنابراین جمله او در سال ۲۰۱۱ پس از بازگشت به تونس که گفته بود "من خمینی نیستم" نیز در همین راستا قابل ارزیابی است.
بنا بر آنچه گذشت، مواضع غنوشی نسبت به اسلام و ارزشهای اسلامی آنچنان که بیبیسی را دچار ذوقزدگی کرده، تغییری نکرده، بلکه واکنشی است تاکتیکی در برابر گسترش فعالیت گروههای افراطی. این را به طور ویژه میتوان از صحبتهای اخیر او مبنی بر "ضرورت شفافیت تفاوت میان دموکراسی اسلامی که ما مدعی آن هستیم و افراطگرایی" گروههایی نظیر داعش دریافت.